سلام دوست خوبم. ممنون که دوباره مای پی اس دی شاپ رو برای یادگیری انتخاب کردی. این پست که درباره مفهوم مهم خلاقیت هست، میتونه باعث شه قدم خیلی بزرگی توی راه حرفه ای شدن برداریم. پس حتما ازت میخوام که تا آخر مطلب همراه من بمونی.
تعریف خلاقیت
خلاقیت مفهومیه که توی زمان های مختلف تعریفای مختلفی براش ارائه کردن ولی اشتراکاتی هم از نظر معنایی داشتن با هم:
“خلاقیت به عنوان یک فرآیند ذهنی تعریف شده که میذاره افراد درباره ی ایده های جدید و کاربردی فکر کنن”
“خلاقیت یک مهارت ذهنی یا یک فراینده که ما رو واسه ی ایجاد هر ایده ی جدیدی توی هر زمینه ای تجهیز میکنه”
پس اساسا خلاقیت شاخه ی علمی نیست. یک مهارته که ممکنه از راه های مختلف تقویت شه.
از نظر پال تورنس(روانشناس امریکایی) خلاقیت نوعی مسئلهگشاییه.
از دیدگاه اون: تفکر خلاق میشه فرایند حس کردن مسائل یا کمبودهای موجود در، فرضیه سازی راجب حل مسائل و رفع کمبودها، ارزیابی فرضیهها، بازنگری و بازآزمایی اونا و در آخر انتقال نتایج به بقیه!
خلاقیت موقعی متولد میشه که ما پیش فرض ها رو کنار میذاریم و با یک دیدگاه جدید شروع به جستجو کردن میکنیم، کاری که قبلا بقیه نکردن. این کار چند تا آیتم رو کنار هم میخواد: هوش، پشتکار، کلیشه ای نبودن و قدرت تفکر به سبکای خاص.
فرایند خَلاقیت
بعد دونستن تعریف خلاقیت، باید با فرایندی که ما رو بهش میرسونه آشناشیم. فرایند حل خلاقانه مسائل، یک الگویی شش مرحله ای داره:
مرحله ی اول: حقیقت یابی،ما برای پیدا کردن حقیقت باید قدم های زیر رو برداریم:
قدم اول میایم مسئله ای رو که باید بهش بپردازیم شناسایی و انتخاب میکنیم.
قدم بعدی آماده سازیه، داده های مرتبط رو جمع آوری و گزینش میکنیم. این داده ها میتونن علمی باشن که از قبل توی ذهنمون بوده، به علاوه ی دانشی که جدیدا برای حل مسئلمون جمع آوری کردیم.
اینجا یک نکته ای وجود داره؛ ما اگه جمع آوری اطلاعات رو با روش نامناسب و حجم زیاد انجام بدیم باعث رشد نکردن خلاقیتمون میشه!
“اطلاعات ممکنه قدرت تصور رو خفه کنه”
بر اساس این حرف جان لیتکس(متخصص علوم تربیتی امریکا) باید به روش درست جمع آوری دادهها خیلی توجه کنیم.
مرحله دوم: پالایش، داده هایی که جمع کردیم حالا باید پالایش شن و با یک طبقه بندی اساسی اطلاعات درست از نادرست رو جدا کنیم. حالا یک سری دور ریز به دست آوردیم که دیگه ازین به بعد باهاشون کار نداریم.
مرحله سوم: تجزیه و تحلیل، توی این مرحله باید توی عمق اطلاعاتمون به کنکاش بپردازیم. توی اطلاعات جستجو میکنیم و طبق هدف مسئلمون ازشون استفاده میکنیم.
مرحله چهارم: ایده یابی، حالا با کمک داشته های ذهنیمون که توی مراحل قبل به دست آوردیم، ایده های خلاقانمون رو تولید میکنیم؛طبق این روش:
به عنوان سرنخ ایده های آزمایشیمون رو ایجاد میکنیم.
کار بعدی پرورش ایده هاست؛ مفیدترین ایده ها رو انتخاب و با تغییر و ترکیب کامل ترشون میکنیم.
مرحله پنجم: پیدا کردن راه حل، این قسمت هم دو کار لازمه؛ اول بهترین ایده هایی که تولید کردیم رو انتخاب میکنیم.
بعد راه حل نهایی رو گزینش و پیاده سازی میکنیم.
مرحله ششم: دریافت بازخوردها: توی این مرحله ایده مون انجام شده، و حالا کاملا میتونیم ببینیم نقطه ضعفا رو. با بررسی اونا و استفاده از تجربه های عملی میتونیم ایده های کامل تری بدیم.
ما توی مرحله ی یک تا سه از نیروی عقل برای جمعآوری اطلاعات و بازپروری شون استفاده میکنیم.
توی مرحله ی چهار که اوج ارتباط بین قوه تفکر و تخیلمونه، میتونیم در اومدن جوونه های خلاقیت توی ذهنمون رو ببینیم. با قدرت تصور و کمک دادههای پردازش شده ی مراحل قبل، ذهن موفق میشه ایده های فوق العاده ای رو ابداع کنه.
مرحله ی پنج و شش به کمک قوه ی داوری (که خودش از شئون تفکره) نیاز داره؛ به کمک تفکر علت و معلولی و قضاوتی میایم عملی ترین و کارآمدترین راه حل رو پیدا میکنیم.
خوشحالم ازین که تا آخر این پست من رو همراهی کردی.
با هم فهمیدیم خلاقیت چیه و چه مراحلی داره. توی پست بعدی هم منتظرت هستم، قراره ببینیم یک فرد خلاق چه ویژگی هایی داره؟ بازم توی مای پی اس دی شاپ میبینمت.